آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

چهل گیس

روز عاشورا

آرنی جونم امسال اولین سالی بود که تو ماه محرم تو کنار ما بودی......               هفته گذشته روز پنجشنبه  ٢٣/٠٨/٩٢ روز عاشورا بود  که من و تو و بابایی سه تایی رفتیم مراسم عزاداری امام حسین..... قبل از اینکه بریم تو خونه چندتا عکس ازت گرفتم اما موقع  رفتن دوربین یادمون رفت و متاسفانه نتونستم تو مراسم ازت عکس یادگاری بندازم... تو مراسم خیلی آروم بودی و چهار چشمی همه جا رو با تعجب نگاه میکردی..... ماه من دو تا عکس اولیت مال مراسم شیرخوارگان حضرت علی اصغره که آخرای مراسم خوابت برد... دو تای دیگه روز عاشورا .....   ...
30 آبان 1392

اولین ایستادن

آرنی جونم در تاریخ ٩/٨/٩٢ یعنی در هشت ماه و نوزده روزگی اولین ایستادن رو تجربه کردی..... خوشبختانه مامان با گوشیش موفق شد لحظه به لحظه رو عکس بگیره ..... منو بابا حسابی ذوق زده شده بودیم.... خیلی شیطون شدی همش باید مواظب باشم موقع ایستادن نیوفتی رو زمین...اینم عکسها...... آرنیکا جونم ایستادنت مبارک                      اینم چند تا عکس جدید از دخملی   ...
30 آبان 1392

لحظه های سرشار از شادی

دردونه مامان سلام ....... اگه میبینی خیلی دیر به دیر وبلاگت رو آپ میکنم دلیلش مشغله بیش از حد مامانیه...... آرنیکا جونم الان منو بابا داشتیم فکر میکردیم که با اومدن تو چقدر زندگیمون دگرگون شده لحظه به لحظه زندگیمون با تو غرق شادی و نشاط شده..... حالا دیگه حتی وقتی میخوابی دلم برات تنگ میشه.... الان هم منو خوب میشناسی هم بابا رو.... از همین الان مشخصه که حسابی مهمون نوازی آخه هر کی میاد خونمون تو سینه خیز میری استقبالش.... اما اینو هم بدون که یه لحظه نمیشه ازت غافل شد ممکنه هرکاری بکنی.... هرجا میرم سریع دنبالم راه میفتی و جیغ های بنفش میکشی.... آرنی جونم از ته دل دوستت دارم امیدوارم دنیا بهترین خاطرات رو برات بسازه..... ...
27 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چهل گیس می باشد